نگارم

ساخت وبلاگ

آفتاب که می‌تابد، پرنده که می‌خواند، نسیم که می‌وزد، با خودم می‌گویم حتما حال تو خوب است، که جهان این همه زیباست.... نگارم...
ما را در سایت نگارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojiraama بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 14:56

کاش من به جای یه‌آدم دمدمی حداقل صبور بودم.حسرت شبایی که یهو همه چیز به هم میریزه واسه من زیاده‌واضح بگم‌ یه شب اشتباه واسه من هزار و یک شب پشیمونی داره...یه طرفه به قاضی نرم باید بگم همشم من مقصر نیستم.تو خوب اوضاع و احوال منو میدونی.خوب میدونی که از من یه ذهن مشغول و یه تن خسته مونده.چی بود مثالش؟::مرا هزار امید است و هر هزار تویی نگار من این قصه آخری رو نمیتونم هضم کنم.با برداشت خودم که شایدم اشتباه باشه مث اینکه منو بردی بالا و یهویی ول کردی.می تونستی وقتی پیام دادم بشوری منو کلا اما به فاصله ۴۸ ساعت و واگذاری خط؟؟گیجم والله.شاید جریان چیز دیگه باشه و من اشتباه تفسیر کرده باشم.​​​​​​​دوست داشتی منو از سردرگمی در بیار. نگارم...
ما را در سایت نگارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojiraama بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 14:56

رفتیم بقیه را بقا باد لابد برود هر آنك او زاد پنگان فلك ندید هرگز طشتی كه ز بام درنیفتاد چندین مدوید كاندر این خاك شاگرد همان شدست كاستاد ای خوب مناز كاندر آن گور بس شیرینست لا چو فرهاد آخر چه وفا كند بنایی كاستون ویست پاره‌ای باد گر بد بودیم بد ببردیم ور نیك بدیم یادتان باد گر اوحد دهر خویش باشی امروز روان شوی چو آحاد تنها ماندن اگر نخواهی از طاعت و خیر ساز اولاد آن رشته نور غیب باقیست كانست لباب روح اوتاد آن جوهر عشق كان خلاصه‌ست آن باقی ماند تا به آباد این ریگ روان چو بی‌قرارست شكل دگر افكنند بنیاد چون كشتی نوحم اندر این خشك كان طوفانست ختم میعاد زان خانه نوح كشتیی بود كز غیب بدید موج مرصاد خفتیم میانه خموشان كز حد بردیم بانگ و فریاد نگارم...
ما را در سایت نگارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojiraama بازدید : 77 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 15:13